نویسنده می نویسد: در این داستان سعی شده است با توجه به مصاحبه ها و اطلاعات اصل واقعه،چیزی بر اصل واقعه اضافه نشود. امید است که به یاری خدا این امر محقق شده باشد.
******
لنج آرام بر خلیج تکیه داده بود که ساعت 7 صبح فرا می رسد.تقویم تاریخِ 16 مهر ماه 1366 را نشان میدهد.بچه ها یکی یکی سوار بر لنج بوشهر را در ساعت 7 صبح به مقصد جزیره فارسی ترک میکنند.
تیم عملیاتی نیز ساعت 11 به دریا می زند.نادر مسئول نیروها بود، به گفته خیلی ها از بهترین بچه های نیروی دریایی، بیژن معاونش بود و نصر الله هم دوره فرماندهیش را می گذراند.
خورشید پهنه های آفتابش را از چهره خلیج بر میچید،بعد از ظهر شده بود که بچهها به جزیره فارسی، دور ترین نقطه جغرافیایی ایران، رسیدند.حدود ساعت 5 بعد از ظهر بچه ها در رادار چیزی را گرفتند.فاصله را می شد به 13 تا 20 مایل از جزیره فارسی تخمین زد.سوار بر قایق های تندرو ایرانی به آن سمت حرکت میکنند، ساعت 9 و 45 دقیقه را نشان می دهد که فرزندان عملیاتی ایران با جزیره فارسی تماس میگیرند و اعلام وضعیت میکنند. هنوز همه چیز امن است.
از این دقیقه به بعد دیگر بچه ها تماسی نمیگیرند. ساعت 10 و 10 دقیقه انفجاری مهیب در آن سمت از خلیج فارسی دیده می شود ، و تا ساعات 10 و نیم فقط صدای متقابل شلیک دوشیکا و تیر بار به گوش میرسد و بعد همه چیز مثل ساعت 7 صبح و شاید بیشتر از آن آرام است.
درگیری ساعت ده شروع شده بود ، توسط6 فروند هلیکوپتر آمریکایی، باز هم همان آمریکا بود، با همان برق چشم هایش، با همان ستاره هایی که روی پرچمش می رقصند، همان جلاد همیشگی، جلادی که ترس را هزار بار تکثیر میکند در تن آن هایی که بخواهند مقابلش بایستند.
قایق ها در 200 متری مورد هجوم هلیکوپتر های آمریکایی قرار گرفتند.هجومی از ارتفاع آسمان به پستی خلیج، بچه های ایران بی توجه به برق برخاسته از غرور چشمهای خلبانان آمریکایی و پرچم پر ستاره یشان درس مقاومت را خوب آموخته اند، شاید از رنگ قرمز پرچمشان، آن ها با دوشکا و مینی دوشکا به تقابل می پردازند در همین حین نادر مهدوی و هم رزمانش کاری میکنند کارستان، یک هلیکوپتر مورد هدف موشک استینگر قرار میگیرد، و انفجاری مهیب بر بالای آسمان خلیج، چهره خلیج را روشن میکند.آنقدر روشن که دیگر برق چشم شیطان دیده نمی شود.ساعت می ایستد، مقابل جلاد بزرگ جهان چند رزمنده خسته و زخمی اما قدرتمند به نور ایمان، به قدرت عشقِ ذره ذرهیِ جغرافیایِ وطن، همچنان ایستادگی میکنند،انگار خلیج قد میکشد،مرتفع تر میشود از آسمان، در جریان درگیری چند ناوچه آمریکایی هم به کمک هلیکوپتر های آمریکایی می آیند و با آتش سپاهیان اسلام مواجه میشوند و حتی یک ناوچه هم با اصابت موشک سبک رزمندگان آسیب می بیند.تمام قایق ها در آتش سنگین خشم ِ پنج فروند هلیکوپتر آمریکایی مورد اصابت قرار میگیرند.
قایق ها در خلیج فرو می روند و بچه ها بر روی آب شناور می شوند. هلیکوپتر های آمریکایی خلیج را زخم باران میکنند.فرزندان زخمی این مرز و بوم از زخم های بیشتر بر تن خلیج با بدن هایشان محافظت میکنند.چهره خلیج سرخ می شود.خلیج همچون مادری فرزندان زخمی خود را در آغوش می کشد. شاید حدود ساعت 11 یا کمی اینطرف تر و آن طرف تر بچه ها به اسم هایشان صفت شهید را اضافه کرده اند.
شهید نادر مهدوی ،مسئول نیروها،از بهترین بچه های نیروی دریایی،شهید بیژن گرد معاونش و نصر الله شفیعی که فرمانده شد در دوره فرماندهی اش. بچه های دیگر نظیر مهدی محمدی ها ، مجید مبارکی، و خداداد آبسالان همه یشان بر قلب هایشان واژه شهادت نقش میبندد.
واینبرگر،وزیر دفاع آمریکا(مینویسم دفاع شما غارت بخوانید)حتی حمله را بر عهده نمیگیرد و بر آن فخر آمریکایی نمیورزد، او میگوید هلیکوپتر های آمریکایی بدون کسب اجازه از مرکز فرماندهی درگیری را شروع کرده اند.این را روزنامه اطلاعات مینویسد به نقل از واشنگتن پست.
خلاصه اش کنم.
بچه ها شهید شدند.
خانواده هایشان خانواده شهید.
آنچه رخ داد عنوان حماسه شهید نادر مهدوی و هم رزمانش خوانده شد.
کارنامه رو در رویی با شیطان بار دیگر نمره عالی گرفت.
ایران آبرویی دوباره بدست آورد.
هیبت آمریکایی شکست.
و خلیج فارس... راستش خلیج فارس،خلیج فارس ماند، اما اگر گاهی بتوان گوش کرد، شاید هنگام غروب، میتوان صدایش را شنید که میان لالایی که هنوز برای شهیدان دریادلِ این مرز و بوم میخواند، خود را خلیج "همیشگی" فارس معرفی میکند.
پیوست :
1-پس از گذشت 17 روز از تجاوز دریایی نیروهای امریکایی به حاکمیت ایران در منطقه خلیج فارس و حمله به کشتی "ایران اجر"، بالگردهای امریکایی در یک درگیری شدید نظامی به روی 3 فروند قایق ایرانی آتش گشودند و آنها را غرق کردند. در این درگیری رزمندگان اسلام در دفاع از خود یک فروند از بالگردهای مهاجم امریکا را با موشک "استینگر" هدف قرار دادند و ساقط کردند (مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، نشریه بررسی جنگ، شماره 1، 24 /7 /1366، صص 21 تا 24، گزارشی اجمالی از چگونگی درگیری شناورها با ناوگان جنگ)
2-مرتضی آوینی در مورد مهدوی می نویسد:
کجاست آن شجاعت و توکل و عشقی که مثل نادر مهدوی یا بیژن گرد بر یک قایق موتوری بنشیند و به قلب ناوگان الکترونیکی شیطان خلیج فارس حمله برد؟ میپرسید این شجاعت و توکل و عشق به چه درد میخورد؟ هیچ! به درد دنیاداران نمیخورد اما به کار آخرت عشاق میآید که آنجاست دار حاکمیت جاودانه عشاق.
3-مقام معظم رهبری(مدظله العالی) در خصوص حماسه شهید نادر مهدوی و هم رزمانش چنین فرمودند: " امثال نادر مهدوی و آن هایی که همراه او بودند، آن کسانی که آن کارهای بزرگ را انجام دادند، برق چشم گرفتند از دشمن؛ آبرو دادند به ملت ایران و قدرت نظام اسلامی را و جمهوری اسلامی را به رخ دشمن کشیدند؛ اینها باید یادشان زنده بماند؛ اینها باید در تاریخ مکتوب و تاریخ شفاهی، نامشان و یادشان برجسته شود؛ همچنان که دشمنیهای دشمنان هم بایستی شناخته بشود".
[ یکشنبه 97/5/21 ] [ 7:34 عصر ] [ پوریا ]